لغت نامه دهخدا ( آکام ) آکام. ( ع اِ ) ج ِ اُکُم و اُکُم ج ِ اِکام و اِکام ج ِ اَکم و اَکم ج ِ اَکمه. منظرها. زمینهای بلند. تل ها. تپه ها. پشته ها. توده ها. سنگلاخها.اکام. [ اِ ] ( ع اِ ) خوی گیر. ( ناظم الاطباء ). || ج ِ اَکمَة. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ اَکَم. سنگلاخها. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به اکمة شود.اکام. [ اُ ] ( اِخ ) نام کوهی. ( ناظم الاطباء ) ( از یادداشت مؤلف ).
فرهنگ اسم ها اسم: آکام (پسر) (کردی، فارسی) (طبیعت) (تلفظ: ākām) (فارسی: آکام) (انگلیسی: akam) معنی: سرزمین فراز، زمین های بلند، تپه، نتیجه، امید، ( عربی )، سرزمین بلند، تپه ها، ثمره، سود، فایده
ویکی واژه (قدیم): زمینهای بلند، تپهها. صیاد اوهام در بلندی و پستی آکام و آجام، یکی را به تیر تصور نتواند زد. «وراوینی»(کُردی): مذکر، پسر. آرزو.