انامه

لغت نامه دهخدا

( انامة ) انامة. [ اِ م َ ] ( ع مص ) بخواب کردن و خوابانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). ارقاد. ( از اقرب الموارد ). || خوابیده یافتن کسی را. || کشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || شکست دادن و شکستن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ): انامت السنة الناس ؛ اذا هشمتهم. ( منتهی الارب ). لاغر گردانیدن آنان را. ( از اقرب الموارد ).
انامه. [ اَ م َ ] ( از ع ، اِ ) انام. مردمان. مردم. ( از فرهنگ فارسی معین ) :
نصر است باب میر که فخر انامه بود
بخشیدنش همه زر، با سیم و جامه بود.منوچهری.
انامه. [ اِ م َ ] ( از ع ، مص ) بخوابانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به انامة شود.

فرهنگ معین

(اَ مَ ) [ ع . انام ] (اِج . ) انام ، مردم ، مردمان .

فرهنگ فارسی

( اسم ) انام مردم مردمان .
به خواب کردن و خوابانیدن ارقاد . یا خوابیده یافتن کسی را . لاغر گردانیدن آنان را .

ویکی واژه

انام
انام، مردم، مردمان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز استخاره کن استخاره کن فال تک نیت فال تک نیت فال احساس فال احساس