بچگانه

لغت نامه دهخدا

بچگانه. [ ب َ چ َ / چ ِ / ب َچ ْ چ َ / چ ِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) کودکانه. منسوب و متعلق به بچه. ( ناظم الاطباء ). که طفل را بکار آید. که مناسب طفل خردسال باشد. طفلانه. متعلق به بچه ها. درخور بچه ها. || از روی نادانی. حماقت آمیز. و رجوع به بچه شود.

فرهنگ معین

(بَ چِّ نِ ) (ص . ) مربوط یا منسوب به بچه مجازاً نسجیده ، احمقانه .

فرهنگ عمید

۱. مربوط به بچه ها، مانند بچه ها: سادگی بچگانه.
۲. [عامیانه، مجاز] احمقانه: فکرهای بچگانه.
۳. (قید ) [عامیانه، مجاز] مانند بچه ها، نسنجیده: بچگانه رفتار کردن.

فرهنگ فارسی

کودکانه منسوب و متعلق به بچه .

ویکی واژه

infantile
مربوط یا منسوب به بچه مجازاً نسجیده، احمقانه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم