شاگرد فاستقم

لغت نامه دهخدا

شاگرد فاستقم. [ گ ِ دِ فَس ْ ت َ ق ِ ] ( اِخ ) کنایه از حضرت محمد ( ص ) است به لحاظ فحوای آیت: «فاستقم کماامرت ». ( قرآن 112/11 ) ( از غیاث اللغات ) ( از شرفنامه منیری ) ( از آنندراج ) ( از فرهنگ رشیدی ).

فرهنگ فارسی

کنایه از حضرت محمد ( ص ) است به لحاظ فحوای آیت: [ فاستقم کما امرت ].

جمله سازی با شاگرد فاستقم

حال پیغمبر نگر با آن کمال فاستقم بودش خطاب از ذوالجلال
قرآن مى فرمايد: فاستقم كما اُمرتَ و مَن تابَ مَعَك (106) اى پيامبر! تو و يارانتاستقامت بورزيد، در كربلا بهترين جلوه هاى استقامت را در امام حسين و يارانش عليهمالسلام مى بينيم.
فاستقم كما امرت و من تاب معك و لا تطغوا انه بما تعملون بصير
همی آیت فاستقم خواند او ز دینی کجا متهم داند او
فاستقم كما أ مرت و من تاب معك و لا تطغوا إ نه بما تعملون بصير (112)
چون آينه فاستقم كما امرت و من تاب معك نازل ميشود. پيامبر اكرم به (من معك )، پيروانش مى فرمايد: (آستين ها را بالا بزنيدو مهياى قيام شويد) و ديگر كسى او را خندان نمى بيند)(73) تا چندسال.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
پوزیشن
پوزیشن
آهنگر
آهنگر
عضو
عضو
قرین رحمت
قرین رحمت