اجتناب

لغت نامه دهخدا

اجتناب. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) احتراز. پرهیز. پرهیز کردن. پرهیزیدن. دور شدن. ( منتهی الارب ). دوری جستن. تجنب. تجانب. دوری. کناره کردن. گریختن از :
مانا جناب بستی با منعمان دهر
زین روی باشد از همگان اجتناب تو.مسعودسعد.حامد او تقوی و زهد در دنیا و پرستاری اولی القُربی و مادح وی اجتناب از هوی و عصیان. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || با یک سوی شدن. ( تاج المصادر ). بیکسو شدن. ( زوزنی ). پهلوشدن. گوشه گرفتن. ( منتهی الارب ). || جُنُب شدن. ( تاج المصادر ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ). ناپاک شدن از آرمش.
- اجتناب کردن ؛ پرهیز کردن. دوری کردن.
- اجتناب گرفتن ؛ اجتناب کردن :
بادا جناب حضرت تو مرجع حیات
بگرفته حادثه ز جناب تو اجتناب.انوری.- اجتناب نمودن ؛ اجتناب کردن :
همتش کز جیفه دنیا نماید اجتناب
بشمرد لوح طلسم گنج از لوح مزار.محمدسعید اشرف.

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) احتراز، خودداری کردن .

فرهنگ عمید

دوری کردن، پرهیز کردن.

فرهنگ فارسی

دوری کردن، دوری جستن، پرهیزکردن
( مصدر ) احتراز پرهیز پرهیز کردن دور شدن دوری جستن کناره کردن گریختن از .

فرهنگستان زبان و ادب

{avoidance} [روان شناسی] سازوکاری دفاعی که در آن، فرد از آنچه یادآور موارد ناگوار باشد، دوری می کند

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اجتناب: به معنای دوری گزیدن است.اجتناب از عناوین کلّی است که در همه ی فقه، کاربرد دارد و در این جا، به اجمال، به مباحث آن اشاره می شود.
۱) نجاست: اجتناب از ناپاک ها مانند ادرار، مدفوع و خون و نیز آنچه بر اثر ملاقات با آن ها نجس شده، مانند آب نجس شده به خون ،واجب است؛ بدین معنا که نمی توان از آن ها در آنچه مشروط به طهارت است مانند خوردن ، آشامیدن و وضو گرفتن استفاده کرد. ۲) خبائث:اجتناب از خوردن آنچه که خبیث شمرده می شود، واجب است. ۳) شبهه: بنا بر قول مشهور،اجتناب از اطراف شبهه ی محصوره مانند اشتباه شدن یک ظرف نجس بین ده ظرف، واجب است. ۴) ضرر:اجتناب از آنچه که نزد عقلا برای انسان، ضرر قابل توجّه دارد، واجب است. ۵) گناه:اجتناب از همه ی گناهان، واجب است. ۶) نفرت: بنا بر تعریف خبیث ( آنچه طبع انسان سالم از آن نفرت دارد)، اجتناب از خوردن آنچه منفور طبع سالم است مانند آب بینی و فضله ی پرندگان، واجب است. بر زن واجب است از آنچه موجب نفرت شوهر از وی می شود مانند خوردن پیاز، سیر واز بوی بد بدن و دهان، اجتناب ورزد.
موارداستحباب اجتناب
۱)اجتناب از داد و ستد۲)اجتناب ازاجرای حدّ۳)اجتناب ازاعلام گمشده۴)اجتناب از سرودن شعر۵)اجتناب ازبلند کردن صدا در مسجد ۶)اجتناب از پوست حیوان حرام گوشتی که تذکیه پذیر است ، پس از تذکیه و پیش از دباغی آن، مستحب است.

ویکی واژه

احتراز، دوری، خودداری کردن.
دوری کردن و کناره گرفتن از چیزی یا کسی؛ پرهیز کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم