بازوبند

لغت نامه دهخدا

بازوبند. [ ب َ ]( اِ مرکب ) هر چیزی که بربازو بندند، خواه از سنگهای قیمتی باشد یا غیر آن. ( ناظم الاطباء ). بندی مرصع که زینت را به بازو بندند. ( یادداشت مؤلف ). پاره زیوری است معروف. ( آنندراج ). حلقه ای که اغلب از فلزات قیمتی تهیه و به بازوی پهلوانان بسته میشده است. دُملُج و دِملَج. ( المنجد ) ( منتهی الارب ). معضاد. عِضاد. مُدلوج. دُملوج. ( منتهی الارب ). || مصالح هر چیز چنانچه رشته تسبیح و دوال و امثال آن برای شمشیر. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || بمعنی حرزی است که در درون آن دعا گذاشته به بازو می بندند. ( شعوری ج 1 ورق 156 ).
بازوبند. [ ب َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان تحت جلگه بخش فدیشه شهرستان نیشابور که در 12 هزارگزی شمال فدیشه در جلگه واقع شده است. ناحیه ای است معتدل با 522 تن سکنه و آب آن از قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و راه آن مالرو است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فرهنگ معین

(بَ ) (اِمر. ) ۱ - النگویی که به جای مچ بر بازو می بندند. ۲ - نواری که به نشانة عزا، داشتن مأموریت ویژه ، عضویت در جایی یا داشتن مقامی در ورزش به بازو می بندند . ۳ - دعا یا قرانی که بر بازو می بندند، تعویذ. ۴ - نوعی زره بازو.

فرهنگ عمید

۱. نواری پارچه ای برای نشان دادن مٲموریت خاص، عزا، یا عضویت در یک گروه خاص.
۲. حلقه ای فلزی که برای زینت به بازو بسته می شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - آنچه که ببازو بندند از آلات زینت یا سنگهای گرانبها . ۲ - پارچه ای که برای علامت و شعاری نقش شده باشد . ۳ - دعایی که بر کاغذ یا پارچه نوشته و بر بازو بندند .
دهی از نیشابور

دانشنامه آزاد فارسی

بازوبَنْد
(یا: زندبند) پوششی از جنس آهن یا فولاد که سپاهیان و پهلوانان به ساعد و بازو می بستند، به طوری که معمولاً از مچ به بالا را می پوشانید و روی زرهی که دست و انگشتان را حفاظت می کرد قرار می گرفت. این پوشش را، که در دورۀ صفویه متداول بود، معمولاً با بندهای چرمی به دست متصل می کردند که بازوی سپاهیان را در برابر تیغ و ضربت دشمنان محافظت کند. نوع دیگری از بازوبند نواری از جنس پارچه بود که بر آن علامت یا شعاری نقش می شد، یا دعایی بود که بر کاغذ یا پارچه می نوشتند و بر بازو می بستند. گاه نیز بازوبند جنبۀ زینتی داشته که از رشته ایی از سنگ های گران بها ساخته می شده است.

ویکی واژه

النگویی که به جای مچ بر بازو می‌بندند.
نواری که به نشانة عزا، داشتن مأموریت ویژه، عضویت در جایی یا داشتن مقامی در ورزش به بازو می‌بندند.
دعا یا قرانی که بر بازو می‌بندند، تعویذ.
نوعی زره بازو.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم