انتظامی

لغت نامه دهخدا

انتظامی. [ اِ ت ِ] ( ص نسبی ) منسوب به انتظام. ( فرهنگ فارسی معین ).
- قوای انتظامی ؛ قوه هایی که حفظ نظم و آرامش مملکت بعهده آنهاست ، مانند ارتش و شهربانی و ژاندارمری. ( از فرهنگ فارسی معین ).
- مأمور انتظامی ؛ مأموری که عهده دار حفظ نظم و آرامش است.

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) منسوب به انتظام . ،قوای ~ قوایی که حفظ نظم و آرامش مملکت به عهدة آن هاست مانند: ارتش ، شهربانی ، ژاندارمری .

فرهنگ فارسی

(صفت ) منسوب به انتظام.یا قوای انتظامی. قوه هایی که حفظ نظم و آرامش مملکت بعهد. آنهاست مانند : ارتش شهربانی و ژاندارمری.

ویکی واژه

منسوب به انتظام. ؛قوای ~ قوایی که حفظ نظم و آرامش مملکت به عهدة آن هاست مانند: ارتش، شهربانی، ژاندارم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال سنجش فال سنجش فال تک نیت فال تک نیت فال ابجد فال ابجد