اخدود

لغت نامه دهخدا

اخدود. [ اُ ] ( ع اِ ) کنده ای بدرازا. شکاف زمین. ( مهذب الاسماء ). گودال زمین. شکافی بدرازا در زمین و کوه. || نشانه تازیانه. ج ، اخادید. || ( ص ) ضربت ِ اُخدود؛ آنکه در پوست شکاف آورد.
اخدود. [ اُ ] ( اِخ ) ( اصحاب... ) مردمی که مؤمنین به پیغامبری را در اخدودی پرآتش کرده سوخته اند. مؤلف قاموس الاعلام آرد: قومی هستند بنجران یمن ، کعب ذونواس یکی از ملوک یمن آنان را به دین یهود دعوت کرد و ایشان از قبول آن دین تن زدند و در زبان عرب کلمه اخدود بر حفره هائی اطلاق میشود که در آنجا آتش افروخته و کسانی را میسوخته اند و نام اصحاب اخدود در سورةالبروج قرآن آمده است و رجوع به ذونواس شود - انتهی. و مؤلف مجمل التواریخ والقصص گوید: از گاه ذونواس صاحب الاخدود ششصد و شصت و چهار سال [ است ] .

فرهنگ معین

( اُ ) [ ع . ] ( اِ. ) شکاف زمین .

فرهنگ فارسی

شکاف زمین، گودال درازدرزمین، کندهای درزمین به درازا، گودالی که در آن آتش می افروختندجهت سوزاندن کسانی
مردمی که مومنین به پیغمبری را در اخدودی پر از آتش کرده و سوخته اند

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:اصحاب ال

ویکی واژه

شکاف زمین.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم