استتمام
استتمام. [ اِ ت ِت ْ ] ( ع مص ) تمام کردن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ). استکمال. || تم و تمه خواستن از کسی. ( منتهی الارب ). || استتمام نعمت ؛ تمام نعمت خواستن. ( منتهی الارب ).
(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) به پایان بردن ، به سر آوردن .
( مصدر ) بپایان بردن بسر آوردن .
به پایان بردن، به سر آوردن.