آسایش طلب
( آسایش طلب ) آسایش طلب. [ ی ِ طَ ل َ ] ( نف مرکب ) آسایش جوی.
( آسایش طلب ) ( اسم ) آنکه آسایش طلبد آنکه فراغت و کاهلی دوست دارد آسایش جو آسایش طلب .
آسایش جوی
آسایشطلب
آنکه خواستار راحتی و آسودگی و دوری از رنج و سختی است؛ راحت طلب. بزدلان و آسایش طلبان همیشه چنین شکست میخورند. «خانلری»