اهریمن

اهریمن

اَهریمن به عنوان نماد شیطان در باورهای ایران پیش از اسلام شناخته می‌شود. این واژه، شکل تغییر یافته‌ای از واژه اوستایی انگره مئینو است که به معنای خرد زشت و خبیث و اندیشه بد به کار می‌رود و در مقابل سپنتامئینو، نیروی خیر، قرار دارد. با گذشت زمان، انگره مئینو به اشکال مختلفی چون اَخرِه مینو، اَهرَه مینو و در نهایت به اهریمن در زبان فارسی امروز تبدیل شده است. اهریمن معادل شیطان و ابلیس در ادیان سامی به شمار می‌آید. در جهان‌بینی زرتشتی، جهان به عنوان میدان نبرد دو نیروی خیر و شر تلقی می‌شود. در گات‌ها یا گاهان زرتشت، نیروی خیر به نام سپنتامئینو شناخته می‌شود؛ و انگره مئینو و سپنتامئینو در اندیشه و خرد انسان شکل می‌گیرند. در این دیدگاه، خیر و شر به صورت خارجی در ذرات عالم وجود ندارند و اهورامزدا خالق اهریمن نیست.

لغت نامه دهخدا

( آهریمن ) آهریمن. [ م َ ] ( اِخ ) اهرمن.
اهریمن. [ اَ م َ ] ( اِخ ) به معنی اهرمن است که راهنمای بدیها باشد، چنانکه یزدان راهنمای نیکی است و شیطان و دیو و جن را هم گفته اند. ( برهان ). دیوو ابلیس. ( اوبهی ). اهرمن. اهرامن. اهرن. اهریمه. آهرن. آهریمن. آهرامن. آهرمن. آهریمه. هریمه. خرد خبیث. عقل پلید. شیطان.

فرهنگ معین

( آهریمن ) (هَ مَ ) ( اِ. ) نک اهریمن.
(اَ مَ ) (اِ. ) = اهرن: ۱ - (اِ. ) شیطان. ۲ - هر یک از شیاطین.

فرهنگ عمید

در آیین زردشتی، مظهر شر و فساد و تاریکی و ناخوشی و پلیدی، راهنمای بدی، شیطان.

فرهنگ فارسی

۱ - در آیین زردشتی منشا بدی زشتی پلیدی تاریکی جهل و ستم. در آیین اسلام وی معادل شیطان و ابلیس است. ۲ - هر یک از پیروان شیطان را نیز گویند
( اسم ) ۱ - ( اسم ) شیطان ۲ - هر یک از پیروان اهریمن هر فرد از شیاطین. جمع: اهریمنان.

ویکی واژه

شیطان. هریک از شیاطین، اهرمن. بگوی آن دو ناپاک بیهوده را/ دو اهریمن مغز پالوده را «فردوسی
اهریمن یا آهرمن به زبان معیار باستان با آه شروع می‌شوند، اما در بخش دوم کمی متفاوت‌اند. با حذف آه یا اَه از اهریمن، ریمن باقی خواهد ماند که به معنی خودکامه است و ممکن است منظور جنس مؤنث بوده باشد.

جملاتی از کلمه اهریمن

بگفتند تو دوست یا دشمنی سروشی و یا زشت اهریمنی
زدین برنگرداند اهریمنم نگردد شفاعت گرم دشمنم
خصم زادش ز بیم اهریمن جان به رشوت پذیرد اندر تن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم