اخطاء

لغت نامه دهخدا

اخطاء. [ اِ ] ( ع مص )خطا کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || منسوب بخطا کردن. خطا گرفتن بر کسی. || اخطاء فی دینه ؛ براه خطا رفت بقصد و یا بی قصد. || فاگذشتن از کسی که قصد وی داری. ( تاج المصادر ) ( زوزنی ). || بر گام زدن داشتن. ( تاج المصادر بیهقی ): اخطیته ؛ واداشتم او را بر گام زدن.
اخطاء. [ اَ طَءْ ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از خَطَاء. خطاکارتر.
- امثال :
اخطاء من ذباب .
اخطاء من فراشة.

فرهنگ معین

(اَ ) [ ع - فا. ] ۱ - (مص ل . ) خطا کردن ، اشتباه کردن . ۲ - (مص م . ) منسوب به خطا کردن ، خطا گرفتن بر کسی .

ویکی واژه

خطا کردن، اشتباه کردن.
منسوب به خطا کردن، خطا گرفتن بر کسی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال آرزو فال آرزو فال تاروت فال تاروت فال سنجش فال سنجش