مبتله

لغت نامه دهخدا

( مبتلة ) مبتلة. [ م ُ ب َت ْ ت َ ل َ ] ( ع ص ) امراءة مبتلة، زن جمیله، گویا که جامه حسن بر بدنش بریده اند.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). این صفت برای مرد به کار نمی رود و این مبنی بر سماع است. ( از اقرب الموارد ). || زن تمام خلقت میانه جسامت. ( منتهی الارب ) ( ازناظم الاطباء ). || زنی که در عضوهایش نرمی و فروهشتگی باشد. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ).
مبتلة. [ م ُ ت ِ ل َ ] ( ع ص ) مبتل. رجوع به مُبتِل شود.

فرهنگ فارسی

زن جمیله
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سکسی
سکسی
علامت
علامت
طی کشیدن
طی کشیدن
کونی
کونی