توحل

لغت نامه دهخدا

توحل. [ ت َ وَح ْ ح ُ ] ( ع مص ) گِلناک شدن جای. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || آلوده شدن به گِل. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(تَ وَ حُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) به گل آلوده شدن ، گل آلود شدن .

فرهنگ فارسی

گلناک شدن جای یا آلوده شدن به گل ٠

ویکی واژه

به گل آلوده شدن، گل آلود شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال مکعب فال مکعب فال ورق فال ورق فال ماهجونگ فال ماهجونگ