تحصین

لغت نامه دهخدا

تحصین. [ ت َ ] ( ع مص ) استوار کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ). استوار گردانیدن. ( ناظم الاطباء ). مستحکم کردن. ( فرهنگ نظام ). || در حصن کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || نهفته گردانیدن شوهر، زن را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || گرداگرد شهر را برآوردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). باره برآوردن گرد شهر. ( آنندراج ) ( از قطر المحیط ) ( از اقرب الموارد ). باره ساختن برای شهر. ( فرهنگ نظام ). || نجابت اسب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - استوار کردن ، محکم گردانیدن . ۲ - گرداگرد شهر یا قلعه را حصار کردن .

فرهنگ عمید

۱. دیوار برآوردن گرداگرد شهر یا قلعه و آن را استوار کردن.
۲. مکانی را استوار ساختن.

فرهنگ فارسی

( مصدر )۱- استوار کردن محکم گردانیدن . ۲- در حصن کردن.۳- باره بر آوردن گرد شهر. جمع : تحصینات .

ویکی واژه

استوار کردن، محکم گردانیدن.
گرداگرد شهر یا قلعه را حصار کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال امروز فال امروز فال جذب فال جذب فال تخمین زمان فال تخمین زمان