خرنوق

لغت نامه دهخدا

خرنوق. [ خ َ ] ( اِ ) حرف ابیض. نوعی از رستنی است. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به حُرْف ابیض شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چیره
چیره
ارین
ارین
طولانی
طولانی
سیالیت
سیالیت