( آویختنی ) آویختنی. [ ت َ ] ( ص لیاقت ) درخور آویختن. ازدرِ آویختن. که آویختن آن ناگزیر و واجب باشد.
فرهنگ فارسی
( آویختنی ) ( صفت ) لایق آویختن آنکه یا آنچه آویختن آن ناگزیر باشد .
ویکی واژه
ویژگی آنچه شایسته و مناسب آویختن است، یا باید آویخته شود. مستحق به دار آوایختن؛ به دار کشیدن. خلقالله بیگناه را ... واجبالقتل کشتنی و سوختنی و آویختنی کرده. «جمالزاده»