آشوب کردن

ویکی واژه

/آشوب/کردَن/
آشوب‌کردن
ایجاد کردن بی‌نظمی و نا به سامانی و اختلال؛ بر پا کردن شورش. شما آمده بودید از برای آشوب کردن. «حاج‌سیاح
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال فرشتگان فال فرشتگان استخاره کن استخاره کن