زمامدار

زمامدار به فردی اطلاق می‌شود که مسئولیت و اختیارات لازم برای هدایت و مدیریت یک گروه، سازمان یا کشور را بر عهده دارد. این اصطلاح می‌تواند به سیاستمداران، رهبران یا افرادی که کنترل امور را در دست دارند، اشاره کند. در واقع، زمامدار کسی است که با اتخاذ تصمیمات کلیدی و راهبردی، مسیر حرکت یک نهاد یا جامعه را تعیین می‌کند. این افراد معمولاً به خاطر قدرت و نفوذی که دارند، می‌توانند تأثیر زیادی بر زندگی مردم و ساختارهای اجتماعی بگذارند. به همین دلیل، نقش آن‌ها در شکل‌دهی به سیاست‌ها و برنامه‌های مختلف از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

لغت نامه دهخدا

زمامدار. [ زِ ] ( نف مرکب ) زمام دارنده. پیشوای قوم. || سیاستمدار. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (ص فا. ) سیاستمدار، پیشوا.

فرهنگ عمید

کسی که زمام امور کشور را در دست دارد.

فرهنگ فارسی

پیشوای قوم، کسی که زمام امورکشوررادردست دارد
۱ - پیشوای قوم. ۲ - سیاستمدار.

ویکی واژه

سیاستمدار، پیشوا.

جمله سازی با زمامدار

زمام مملکت آن سان به دست غیر افتاد که بی‌لجام کس از وی زمامدار نشد
هنگام زمامداری او باید از داخله و خارجه مرعوب نبود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال نخود فال نخود فال کارت فال کارت فال لنورماند فال لنورماند