اختیار یا ارادهٔ آزاد، که گاهی به اشتباه آزادی اراده نامیده میشود، به معنای قدرت یا ظرفیت انسانها برای انتخاب میان گزینهها یا عمل در موقعیتهای خاص است، بدون اینکه تحت تأثیر محدودیتهای طبیعی، اجتماعی یا الهی قرار گیرند. به عنوان مثال، وقتی میگویم میتوانم آجرها را روی میز بچینم، به این معناست که در شرایطی هوشیار و متمرکز، قادر به برداشتن آجرها و قرار دادن آنها روی هم هستم. اما اگر فردی در حالت مستی، خوابآلودگی شدید یا بیماری باشد، میگوییم او در شرایطی است که ارادهٔ چندانی ندارد. این بدان معناست که در چنین وضعیتهایی، او نمیتواند به طور آگاهانه تصمیمگیری کند. همچنین میتوان اراده را به عنوان توانایی خواستن تعریف کرد و انسان میتواند با اختیار خود، خود را از این توانایی محروم کند.
اختیار
لغت نامه دهخدا
اگر من بختیارم با تن خویش
نکردم جز که پرهیزاختیاری.ناصرخسرو.خرد را اختیار این است زی من
ازین به کس نکردست اختیاری.ناصرخسرو.مختار امام عصر گشتم
چون طاعت و دین شد اختیارم.ناصرخسرو.کس را بر اختیار خدا اختیار نیست
بر خلق دهر و دهر جز او کامکار نیست.مسعودسعد.با آنچه ملک عادل انوشیروان کسری بن قباد را سعادت ذات... و اختیار حکمت... حاصل است می بینیم که کارهای زمانه میل به ادبار دارد... ( کلیله و دمنه ). و او بر آن اختیارروان شد. ( کلیله و دمنه ).
ناصرالدین این اختیار با رأی ملک تفویض کرد بخدمت هرکس که رأی او اختیار کند از وزراء ملتزم شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
اولیاء دولت دیلم در اختیار کسی از دودمان ملک که پادشاهی را مترشح باشد مشاورت کردند. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
|| مختار. برگزیده:
ای اختیار کرده سلطان روزگار
لابل که اختیار خداوند ذوالمنن.فرخی.اختیار اول سلطان که از کیهان مَنَش
اختیار ذوالجلال اول و آخر شود.منوچهری.نبود اختیار علی سیم و زر
که دین بود و علم اختیار علی.ناصرخسرو.نکایت را ستوده اختیار است
شهامت را گزیده استوارست.مسعودسعد.من بگیتی اختیار شاهم اندر هر هنر
با من اندرهر هنر خصمی که یارد درگرفت.؟در عدل می چمیم که عدل اختیار کرد
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (تصوف ) ترجیح دادن ارادۀ حق بر ارادۀ خود به وسیلۀ سالک.
۳. [قدیمی] انتخاب کردن، برگزیدن.
۴. (نجوم ) [قدیمی] انتخاب زمان مناسب برای انجام کاری با استفاده از منازل قمر.
* اختیار دادن: آزادی دادن به کسی جهت برگزیدن چیزی یا انجام دادن کاری، مختار کردن.
* اختیار داشتن: (مصدر لازم ) آزاد بودن در انجام دادن کاری، مختار بودن.
* اختیار کردن: (مصدر متعدی ) انتخاب کردن، برگزیدن: گر تو را در بهشت باشد جای / دیگران دوزخ اختیار کنند (سعدی: ۱۴۰ ).
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) گزیدن بر گزیدن گزین کردن انتخاب کردن. ۲ - ( صفت ) مختار برگزیده: ( مونس خاص شهریار منم وز کنیزانش اختیار منم ) ( نظامی ) ۳ - ( اسم ) آزادی عمل قدرت برانجام دادن کار به اراد. خویش مقابل اجبار اضطرار. ۴ - غلبه قدرت تصرف. ۵ - حالتی است در موجود حی عالم که منشائ انجام دادن فعل و ترک است و بعبارت دیگر حالتی است قایم بفاعل که بواسط. آن صفت و حالت بعضی از آثار و افعال خود را بر بعضی دیگر ترجیح میدهد و بر حسب دواعی خاصی که حاصل میگردد بعضی از کارها را بربعضی دیگر رجحان مینهد. ۶ - مراد آن است که بنده اختیار حق را بر اختیار خود برگزیند. یا اختیار از کسی ستدن. دست او را از کارکوتاه کردن. یا به اختیار. از روی اختیار با خواست خود و با آزادی عمل از روی اراده اختیارا مقابل به اجبار اجبارا.
دانشنامه عمومی
وقتی می گویم «من برای چیدن آجرها بر روی میز دارای اراده هستم» منظورم این است که من قادرم در وضعیتی به هوش و حواس جمع آجرها را بردارم و روی هم بگذارم. وقتی فردی در وضعیت مستی یا خواب آلودگی شدید قرار دارد یا بیمار است اصطلاحاً می گوییم او در شرایطی است که ارادهٔ چندانی ندارد. منظورمان این است که او در چنین شرایطی، چندان توانی برای تصمیم گیری آگاهانه ندارد. می توان اراده داشتن را «تواناییِ خواستن» نیز نامید و انسان می تواند با اختیار خویش خود را بی اختیار کند.
• اراده داشتن، با خواستن ( اراده کردن ) و با توانستن تفاوت دارد؛ مثلاً من برای جابجا کردن یک وزنهٔ ۱۵۰۰ کیلویی دارای اراده هستم اما قادر به انجام این کار نیستم. منظور از این گفته این است که من قادر به تصمیم گیری آگاهانه برای جابجایی وزنه هستم. ( اراده داشتن ) و همین طور قادرم از این توانایی تصمیم گیری آگاهانه استفاده کنم و به سمت وزنه بروم و برای جابجا کردن آن زور بزنم ( اراده کردن ) اما نتوانم آن را جابجا کنم. ( توانستن )
• وقتی می گوییم فرد برای انجام کاری دارای «اراده» است به این معنی نیست که او توانایی فراتر رفتن از قوانین فیزیک را داراست. بلکه به این معنی است که او قادر است به طور آگاهانه و به عنوان یک موجود فیزیکی، تحت قوانین فیزیکی در شرایط فیزیکی دست ببرد.
ارادهٔ آزاد به وسیلهٔ کسانی که به یکی از اشکال گوناگون جبرگرایی اعتقاد دارند، انکار می شود. استدلال در حمایت از ارادهٔ آزاد برپایهٔ تجربهٔ سوبژکتیو آزادی، احساس گناه، مذهب و باور به مسئولیت در برابر اعمال شخصی - که علت وجود مفاهیم قانون، پاداش، مجازات و تشویق است - هستند.
در الهیات، وجود ارادهٔ آزاد باید با همه دانی و نیکی خدا ( در اجازه دادن به انسان برای انتخاب بد )، و با تأیید الهی، که به نظر الهی دانان برای هر عمل شایسته نیاز است، به گونه ای آشتی داده شود. یک جنبهٔ مهم اگزیستانسیالیسم مدرن، تعبیری رادیکال، پایا و دفعتاً دردناک از انتخاب آزاد است. برای مثال ژان پل سارتر از فردی «محکوم به آزادی» سخن می گوید که موقعیتش حتی ممکن است کاملاً تعیین شده باشد.
دانشنامه اسلامی
در کلمات فقها اختیار، گاه مقابل جبر (انجام گرفتن فعلی بدون اراده) به کار رفته که مراد از آن انجام دادن کاری از روی اراده و قصد است، هرچند آن را به اکراه انجام داده باشد.
اختیار در مقابل اکراه
گاه مقابل اکراه (ناخشنودی از فعلی که انجام داده است) که مراد از آن، انجام دادن فعلی با رضایت است.
اختیار در مقابل ضرورت و اضطرار
گاهی نیز مقابل ضرورت و اضطرار به کار رفته که به معنای نفی ضروت (مشقّت، عسر و حرج، تقیّه، ضرر و مانند آن) است.
اختیار، شرط تکلیف و شرط صحت در معانی سه گانه
...
[ویکی اهل البیت] به توان گزینش انسان اختیار گفته می شود. بحث اختیار در تاریخ اسلام در مقابله با جبر مطرح گردید که برخی قائل بدان شدند.
یکی از مسائل متفرع بر عدل و حکمت الهی، مختار بودن انسان در افعالی است که در مدار تکلیف قرار گرفته و انسان بر آن ها ستایش و نکوهش میشود؛ زیرا تکلیف نمودن انسانِ مجبور و ستایش و یا نکوهش او بر کاری که از وی صادر گردیده قبیح و نارواست و به مقتضای اصل عدل و حکمت، خداوند از افعال قبیح منزه است.
امام علی علیه السلام در رد اندیشه آنان که قضا و قدر الهی را مستلزم مجبور بودن انسان میدانند، فرموده است: «لو کان کذلک لبطل الثواب و العقاب، والأمر والنهی و الزجر، و لسقط معنی الوعد و الوعید، ولم یکن علی مسیء لائمه و لالمحسن محمده؛ اگر چنین بود، هر آئینه ثواب و عقاب، امر و نهی و تنبیه باطل بود و وعده و وعید بیاساس و بدکار را نکوهش و نیکوکار را ستایشی نبود».
محمد بن عجلان از امام صادق علیه السلام پرسید: آیا خداوند بندگان را بر انجام کارها مجبور نموده است؟
امام علیه السلام پاسخ داد: «الله اعدل من أن یجبر عبدا علی فعل ثم یعذبه علیه؛ خداوند عادلتر از آن است که بندهای را بر کاری مجبور سازد، آنگاه او را عقوبت دهد».
حسن بن علی وشاء از امام رضا علیه السلام پرسید: آیا خداوند بندگان را بر انجام گناهان مجبور کرده است؟
امام علیه السلام پاسخ داد: «الله أعدل و أحکم من ذلک؛ خداوند عادلتر و حکیمتر از آن است که چنین کاری را انجام دهد».
در روایات یاد شده بر منافات داشتن جبر با عدل و حکمت خداوند و با تکلیف و وعده و وعید و پاداش و کیفر الهی تصریح و تأکید شده است.
[ویکی فقه] اختیار (قرآن). بحث اختیار از مباحث مهم و دامنه دار در میان فلاسفه و متکلمین اسلامی می باشد. تبیین رابطه افعال انسان و اراده خداوند منجر به ارائه سه نظریه عمده گشته است: ۱. جبر مطلق؛ ۲. اختیار مطلق؛ ۳. امر بین الامرین.
بحث از کیفیت اعمال بندگان موجب پیدایش یکی از مسائل مهم علمی معروف به جبر و اختیار و در نتیجه پدیدار شدن سه نظریه مهم گردید. ۱. جبر مطلق ۲. اختیار مطلق ۳. امر بین الامرین.مشکل عمده فراراه هر یک از دو نظریه جبر و اختیار مطلق ناتوانی از جمع بین پذیرش اراده الهی در کنار استناد افعال به بندگان می باشد و این در حالی است که نظریه امر بین الامرین از یک سو وجود انسان و دیگر معلولات را با تمامی ویژگیهایش مستند به علت اصلی (خدا) دانسته و از سویی دیگر اراده و اختیار انسان را متعلق اراده تخلف ناپذیر الهی می داند؛ به گونه ای که اگر انسان در اعمال خویش اختیار نداشته باشد خلاف اراده ذات حق تعالی است؛ زیرا اختیار انسان ظل اراده حقیقی الهی است، در نتیجه اختیار انسان منافی با فرض قدرت و علم الهی نخواهد بود. چنانکه پذیرش قدرت الهی نافی اختیار انسان نیست. در این مدخل همین معنا مورد نظر است و از واژه های «شاء»، «اراد»، «کسب»، «اما شاکرا و اما کفورا»، «قل آمنوا به او لاتؤمنوا» و... استفاده شده است.
عناوین مرتبط
آثار اختیار، اختیار آدم، اختیار در تغییر سرنوشت، اختیار در گمراهی، منشا اختیار.
ویکی واژه
گزیدن، انتخاب کردن.
آزادی عمل.
جمله سازی با اختیار
پیش معز دین نسزد جز قوام دین در پیش اختیار نزیبد جز اختیار
بگو باشد که صاحب اختیاری چه گویم اختیار بنده داری
کند گر سوی این گلستان گذار ارم عندلیبی کند اختیار