آب قند

لغت نامه دهخدا

( آب قند ) آب قند. [ ب ِ ق َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شربت قند. || قسمی خربزه بکاشان بسیار شیرین و نازک.

فرهنگ معین

( آب قند ) (بِ قَ ) [ فا - ع . ] (اِمر. ) ۱ - شربت قند. ۲ - قسمی خربزه کاشان که بسیار شیرین و لطیف است .

فرهنگ فارسی

( آب قند ) ( اسم ) ۱ - شربت قند . ۲ - قسمی خربزه بکاشان که بسیار شیرین و لطیف است .
شربت قند

ویکی واژه

آب‌قند
شربت قند. آبی که قند در آن حل می‌کنند و می‌نوشند.
قسمی خربزه کاشان که بسیار شیرین و لطیف است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم