این واژه که معادل مؤنث آن دوشس است، یکی از عناوین مهم در نظام اشرافی و سلطنتی کشورهای اروپایی به شمار میآید. ناحیهای که تحت فرمان دوک اداره میشود، به نام دوکنشین شناخته میشود. این اصطلاح از واژه لاتین dux به معنای فرمانده نشأت گرفته است. معمولاً مسئولیتهای گستردهای در امور حکومتی و نظامی دارند و در تاریخ اروپا نقشهای کلیدی ایفا کردهاند. دوکنشینها، بهعنوان واحدهای سیاسی، میتوانند شامل چندین قلمرو و سرزمین باشند و هر دوک با توجه به قدرت و نفوذ خود، تأثیر زیادی بر تاریخ و فرهنگ منطقهاش داشته است. در واقع، آن ها و دوشسها نه تنها در سیاست، بلکه در جنبههای اجتماعی و فرهنگی نیز نقشی اساسی ایفا میکنند و میراثی از خود بر جای میگذارند که هنوز هم در جامعهٔ امروز قابل مشاهده است.

دوک
لغت نامه دهخدا
دوک. ( اِ ) آهن دراز که در چرخه ریسمان باشد. ( غیاث ). آلتی که بدان ریسمان ریسند. ( ناظم الاطباء ) ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( برهان ). دراره. مِغزَل. مُغزَل. ( منتهی الارب ). مَغزَل. ( منتهی الارب ) ( السامی فی الاسامی )( دهار ). آلت آهنین که زنان بدان ماشوره ریسند. ( شرفنامه منیری ). آلتی که بدان پنبه و پشم ریسند. ( یادداشت مؤلف ). مِردَن. ( منتهی الارب ). چوبی تقریباً به طول نیم گز یا بیشتر که در یک سر آن نیم کره چوبی قرار دارد و در سر دیگر آن نیم کره قلابی آهنین نازک سرکج تعبیه شده است. قطر چوب درقسمت نیم گوی کلفت و در قسمت دیگر باریک است. زنان دوک ریس، سر رشته را بدان قلاب می پیچانند و با یک دست دوک را روی زانو تاب می دهند و با دست دیگر پشم یا پنبه را که از یک سر به صورت باریکی به رشته سر چنگک متصل است به آرامی به تاب درمی آورند و همین که رشته به درازای فاصله دست و زانو یعنی حدود یک گز رشته شد آن را به دور چوب می پیچند و دوباره به تافتن رشته دیگر می پردازند و این کار را همچنان ادامه می دهند تا توده قطور مخروطی شکل از رشته پشم یا پنبه فراهم آید و آن توده مخروطی شکل را دوکچه نامند:
که یک روزتان هدیه شهریار
بود دوک با جامه ٔزرنگار.فردوسی.بدو دوک و پنبه فرستد نثار
تفو بر چنان بیوفا شهریار.فردوسی.برو چون زنان پنبه و دوک گیر
پس پرده با دختران سوک گیر.فردوسی.به تاج کیی ار بنازد همی
چرا خلعت از دوک سازد همی.فردوسی.گرامی یکی دخترش بود و بس
که نشمردی او دختران را به کس.فردوسی.سلاح یلی بازکردی و بستی
به سام یل و زال زر دوک و چادر.فرخی.زن برون کرد کولک از انگشت
کرد بر دوک و دوک ریسی پشت.لبیبی.ای قحبه بیازی بدف ز دوک
مسرای چنین چون فراستوک.زرین کتاب.تو رو چون زنان پنبه ودوک گیر
چه داری به کف خنجر و گرز و تیر.اسدی.نشود مرد پردل و صعلوک
پیش مامان و بادریسه ودوک.سنایی.منعمی بر پیر دهقانی گذشت اندر دهی
نان جو می خورد وپیشش پاره ای بزموی و دوک.انوری.خنیاگرزن صریردوک است
تیر آلت جعبه ملوک است.
فرهنگ معین
[ فر. ] (اِ. ) یکی از القاب اشراف اروپا.
فرهنگ عمید
۱. آلت نخ تابی، آلت چوبی که با آن نخ می ریسند.
۲. آلت فلزی یا چوبی در ماشین نخ ریسی که نخ روی آن پیچیده می شود.
فرهنگ فارسی
نام بیابانی.
دانشنامه عمومی
دوک (عنوان). دوک با معادل مؤنث دوشس یکی از لقب های مهم اشرافی و سلطنتی اروپایی است. به منطقهٔ حکومتی دوک، دوک نشین گفته می شود. این واژه از ریشه واژه لاتین dux و به معنای فرمانده است.
در میان لقب های پادشاهی بریتانیا، دوک از بالاترین و مهم ترین درجات، برای مردان است. اگر دوک، به عنوان مثال هم چنین شاهزاده، عضو ارتش، سفیر یا روحانی باشد، رتبه اش قبل از لقبش گفته می شود به عنوان مثال: ارتشبد والاحضرت شاهزاده ادوارد، دوک کنت.
آرشیدوک از القاب اشرافی در دربار دودمان هابسبورگ، اتریش - مجارستان بود. آرشیدوک جایگاهی پایین تر از شاه و بالاتر از دوک داشت.
دوک (فیلم ۲۰۲۰). دوک ( به انگلیسی: The Duke ) فیلمی محصول سال ۲۰۲۰ و به کارگردانی راجر میشل است. در این فیلم بازیگرانی همچون جیم برودبنت، هلن میرن، فیون وایتهد، آنا مکسول مارتین، متیو گود، ایمی کلی، جاشوآ مک گوایر، شارلوت اسپنسر، جان هفرنان، اندرو هاویل، جیمز ویلبی، ریچارد مک کیب و چارلز ادواردز ایفای نقش کرده اند.
دوک (نخ ریسی). دوک ابزاری ساده از جنس چوب یا آهن است برای ریسیدن پنبه و پشم. دوک نخ ریسی اولین وسیله پارچه بافی است که الیاف را به نخ تبدیل می کند و به این خاطر در تاریخ تحول وتکامل بافندگی نقش بسیار مهمی داشته است. الیاف توسط دوک نخ ریسی تبدیل به رشته های طولانی و محکم گردیده که ( بنا به مورد مصرف ) رنگرزی شده یا به همان رنگ اولیه در نساجی سنتی، قالی بافی، گلیم بافی و... به کار برده می شوند.
دوک چوب یا فلزی است تقریباً به طول نیم متر یا بیشتر که در یک سر آن نیم کرهٔ چوبی قرار دارد و در سر دیگر آن نیم کرهٔ قلابی آهنین نازک سرکج تعبیه شده است. قطر چوب در قسمت نیم گوی کلفت و در قسمت دیگر باریک است. زنان دوک ریس، سر رشته را بدان قلاب می پیچانند و با یک دست دوک را روی زانو تاب می دهند و با دست دیگر پشم یا پنبه را که از یک سر به صورت باریکی به رشته سر چنگک متصل است به آرامی به تاب درمی آورند و همین که رشته به درازای فاصلهٔ دست و زانو یعنی حدود یک متر رشته شد آن را به دور چوب می پیچند و دوباره به تافتن رشتهٔ دیگر می پردازند و این کار را همچنان ادامه می دهند تا تودهٔ قطور مخروطی شکل از رشتهٔ پشم یا پنبه فراهم آید و آن تودهٔ مخروطی شکل را دوکچه می نامند.
چوبی که گلوله پشم نریسته را روی آن نگاه می دارند تا سپس بتوانند آن پشم را برای ریسیدن به دور دوک بپیچند دُشْکی نام دارد. حلقه یا برآمدگی در گلوی دوک نخ ریسی برای پیشگیری از گره خوردن نخ را بادریسه می گویند.
تکامل این وسیله نقش مهمی در پیشرفت فن نساجی داشته و پیش درآمد پیدایش چرخ نخ ریسی است. یافته های باستان شناسی نشان دهنده استفاده دوک از دوره نوسنگی است. در بسیاری از محوطه های باستانی عصر نوسنگی ایران نیز دوک های متعددی یافت شده اند. مهری از محوطه چغامیش خوزستان متعلق به ۳۳۰۰ ق م زنی را در حال نخ ریسی نشان می دهد.
استفاده از دوک های سوراخ دار امکان کنترل بهتر الیاف و تبدیل آن به نخ صاف و ظریف تر مقدور می سازد. وجود دوک های سوراخ دار شیاردار در طی هزاره چهارم پیش از میلاد و به کارگیری انواع الیاف های پشمی در ایران، فلسطین، میان رودان و قفقاز حکایت از پیشرفت بکار بردن پشم و روش های ریسندگی در این مناطق دارد. افزون بر آن در محوطه های یاد شده بالا در سیلک کاشان، تل گپ، جعفرآباد، جوی، تپه سبز دهلران دوک هایی با اشکال متفاوت بدست آمده اند که نشانگر تلاش جوامع دوره نوسنگی در بهبود روشهای ریسندگی است. با این وجود بنظر نمی رسید که تاپیش از هزاره چهارم از دوک سوراخ دار یا دوک بلند که از کارایی بالاتری در کنترل و کیفیت نخ ریسی برخوردارند استفاده شده باشد، ولی در هزاره چهارم پیش از میلاد استفاده از این نوع دوک بلند رواج می یابد.
دانشنامه آزاد فارسی
ویکی واژه
آلتی که با آن نخ ریسند.
