یکی از رذایل اخلاقی که در قرآن کریم به آن پرداخته شده است، لغو گفتار یا کردار بیهوده است. در لغت به امری بیاهمیت و بیفایده اطلاق میشود. در اصطلاح قرآنی، کلام، عمل یا فکر بیهوده و باطلی که باعث غفلت انسان از یاد خداوند گردد، لغو نامیده میشود. واژگان هزل، لهو و عبث نیز به معنای کلام و کار بیاهمیت، بیهدف و بیحاصل هستند و در این معنا با این واژه هممعنا میباشند. قرآن کریم، خلقت عالم وجود و جایگاه انسان در آن را بر اساس اهداف متعالی الهی تبیین مینماید و بر این باور است که هر موجودی در این عالم وظایفی بر عهده دارد که باید برای تحقق آن هدف والا به انجام رساند. از این رو، خداوند در قرآن با عبارات گوناگون، انسان را از درگیر شدن در اموری که با هدف الهی تناسبی ندارد، بر حذر داشته و پرهیز از لغویات را از صفات مؤمنان شمرده است. گفتنی است که واژه «لغو» در قرآن ۱۱ بار تکرار شده است.
لغو
لغت نامه دهخدا
گر از بنده لغوی شنیدی مرنج
جهاندیده بسیار گوید دروغ.سعدی.|| هیچکاره از هر چیزی. || خطا. لغی. لغوی. || آنچه در حساب و شمار نیاید از شتربچه و گوسپند ریزه که در دیت داده شود به سبب حقارت و خردی وی. لغی. ( منتهی الارب ). || گناه. منه: قوله تعالی: لایؤاخذکم اﷲ باللغو فی ایمانکم ( قرآن 225/2 و 89/5 )؛ ای بالاثم فی الخلف اذا کفرتم و بما لایعقد علیه القلب و هو کقولک بلی واﷲ لاواﷲ. ( منتهی الارب ). || استثناء، یعنی در سوگند کلمه اِن شأاﷲ گفتن. سوگندی که به قصد دل نباشد. ( منتخب اللغات ). جرجانی گوید: هو ان یحلف علی شی و هو یری انه کذلک و لیس کما یری فی الواقع هذا عند ابی حنیفة و قال الشافعی هی ما لایعقد الرجل قلبه علیه کقوله لا واﷲ و بلی واﷲ ( تعریفات ): عقد؛ سوگندبدون لغو و استثناء. ( منتهی الارب ).
لغو. [ ل َغ ْوْ ] ( ع مص ) سخن گفتن. || ناامید گردیدن. || تر کردن اشکنه را از چربش. || بانگ کردن سگ. || لغی. لاغیة. ملغاة. بیهوده گفتن. ( منتهی الارب ). نافرجام گفتن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر ). || خطا کردن در سخن. ( منتهی الارب ). || لغا الشی ٔ؛ بطّل. ( دزی ).
لغو. [ ل ُغ ْوْ ] ( ع اِ ) نوعی زبان و سخن قومی. ( غیاث ) ( آنندراج ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (صفت ) باطل، بی فایده.
۳. (اسم ) سخن بیهوده.
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) بیهوده گفتن.۲- خطاکردن در سخن. ۳- ( اسم ) بیهوده گویی. ۴- ( صفت ) امرباطل بیهوده: مسعود بملاهی و لهو و لغو و تماشا وطرب مشغول بود. ۵- ( اسم ) سخن باطل و بیهوده. ۶- آن چیزیست که آدمی را از یاد وذکر خدا غافل سازد. ۷- قسمی از ظرف است که آنرا ملغی نامند. ۸- قسمی از سوگند است.
نوع زبان و سخن قومی
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه اسلامی
«لغو» در لغت به چیزی اطلاق می شود که مورد اعتنا نبوده و از آن نفعی حاصل نگردد و در اصطلاح قرآنی به کلام، عمل یا فکر بیهوده و باطلی که موجب غفلت انسان از یاد خدا باشد، اطلاق می شود. واژگانِ هزل، لهو و عبث، نیز به معنی کلام و کار بی اهمیت، بدون قصد و بی حاصل است؛ و از این جهت با واژه «لغو» هم معنا می باشند.
لغو از منظر قرآن
از آن جا که قرآن، خلقت عالم وجود را- که انسان هم جزئی از آن عالم است- بر اساس اهداف والای الهی دانسته و این که هر موجودی در این عالم دارای وظایفی بوده که باید آن را انجام دهد، تا آن هدف والا محقق گردد؛ لذا، خداوند در قرآن، با عبارات مختلف، انسان را از مشغول شدن به اموری که متناسب با هدف الهی نیست، بر حذر داشته و پرهیز از لغویات را از صفات مومنان قرار داده است. واژه لغو در قرآن ۱۱ بار تکرار شده است.
عوامل و زمینه های لغو
← فراموشی یاد خدا و روز جزا
...
[ویکی الکتاب] معنی لَغْوٌ: بیهوده - هر عمل و گفتاری است که مورد اعتنا نباشد، و هیچ فایدهای که غرض عقلا بر آن تعلق گیرد نداشته باشد ( و به طوری که گفتهاند: شامل تمامی گناهان میشود. و مراد از مرور به لغو گذر کردن به اهل لغو است در حالی که سر گرم لغو باشند. )
معنی لَاغِیَةً: بیهوده و بیفایده - لغو
معنی ﭐلْغَوْاْ: سروصدای بی معنا در آورید (از مصدر لغو است، و لغو به معنای هر چیزی است که اصل و ریشهای نداشته باشد، و در کلام به معنای آن گفتاری است که معنا نداشته باشد )
معنی سَدِیداً: محکم و استوار وبا صلابت (از ماده سداد است، که به معنای اصابت رأی، و داشتن رشاد است، و بنابر این، قول سدید، عبارت است از کلامی که هم مطابق با واقع باشد، و هم لغو نباشد، و یا اگر فایده دارد، فایدهاش چون سخنچینی و امثال آن، غیر مشروع نباشد. پس...
ریشه کلمه:
لغو (۱۱ بار)
با توجّه به این که: «لغو» شامل هر کاری که هدف عاقلانه ای در آن نباشد می گردد، نشان می دهد که آنها در زندگی، همیشه هدف معقول، مفید و سازنده ای را تعقیب می کنند، و از بیهوده گرایان و بیهوده کاران متنفرند.
ویکی واژه
سخن بیهوده و باطل.
آنچه که به حساب و شمار نیاید.
جمله سازی با لغو
این چنین فکر دقیق و رای خوب تو چنین عریان پیاده در لغوب
الا یا مالکا رقالزمان الا یا ناسخا، حسن الغوانی