ضربالمثل «بیله دیگ، بیله چغندر» در موقعیتهایی به کار میرود که یکی از طرفین دروغی بزرگ و غیرقابل باور میگوید و دیگری بهخوبی از این دروغ آگاه است، اما بهجای مواجهه مستقیم، سعی میکند با یک دروغ مشابه یا بزرگتر، طرف مقابل را به چالش بکشد.
پاسخ به دروغ
استفاده از این ضربالمثل بهعنوان پاسخ به دروغ نشاندهندهی این است که فرد نمیخواهد به سادگی بپذیرد که دروغ گفته شده، بلکه میخواهد با بیان یک ادعای مشابه، طرف مقابل را به چالش بکشاند و او را در موقعیت دفاعی قرار دهد.
داستان ضربالمثل «بیله دیگ، بیله چغندر»
در این داستان، دو نفر که یکدیگر را نمیشناسند، در طول مسیر سفرشان با هم صحبت میکنند. نفر اول از نفر دوم میپرسد که شغلش چیست. نفر دوم، که میبیند فرد غریبهای است، دروغ میگوید و میگوید که کشاورز است و چغندری بسیار بزرگ در زمینش دارد که به اندازهای بزرگ است که حتی گنبد مسجد روستایشان در برابر آن کوچک به نظر میرسد. او ادعا میکند که برای فروش این چغندر به شهر میرود.
نفر اول متوجه میشود که نفر دوم دروغ میگوید، اما بهجای اینکه به رویش بیاورد، او نیز دروغی بزرگتر میسازد و میگوید که صنعتگر است و دیگهای بزرگی میسازد که میتوانند چندین گنبد مسجد را در خود جا دهند. او هم ادعا میکند که هیچکس توان خرید این دیگها را ندارد و به شهر میرود تا مشتری پیدا کند.
در این مرحله، نفر دوم عصبانی میشود و به نفر اول میگوید که چرا دروغ میگوید، چون وجود چنین دیگ بزرگی غیرممکن است. در پاسخ، نفر اول میگوید: «بیله دیگ، بیله چغندر!» یعنی چغندر بزرگ تو، دیگ به این بزرگی هم لازم دارد دیگر! اگر تو چنین دروغ بزرگی میگویی، من هم حق دارم دروغی بزرگتر بگویم.