شکاونه

لغت نامه دهخدا

شکاونه. [ ش ِ ن ِه ْ / ش ِ وَ ن َ ] ( نف مرکب / اِ مرکب ) نَقّاب و نقب زن و چاه جوی. ( ناظم الاطباء ). کسی را نامند که در زمین سوراخ کند، آنرا آهون بر و آهون زن نیز خوانند و به تازی نَقّاب گویند. ( فرهنگ جهانگیری )( آنندراج ) ( از انجمن آرا ) ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به شکاونده شود. || کفن دزد بود و آنرا به تازی نَبّاش گویند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( از برهان ). نباش. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به شکاونده شود.

فرهنگ عمید

= شکاویدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال انبیا فال انبیا فال عشق فال عشق فال پی ام سی فال پی ام سی