جاکن شدن

لغت نامه دهخدا

جاکن شدن. [ ک َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) از جای خود کنده شدن. بحرکت آمدن: ایلی از جائی جاکن شد. یعنی از جای خود بجای دیگر شد. || جاکن شدن دل. بی طاقت شدن آن: دلم از جا جاکن شد. دلم از گرما جاکن شد.

فرهنگ فارسی

از جای خود کنده شدن

کیری یعنی چه؟
کیری یعنی چه؟
باری یعنی چه؟
باری یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز