گوغازگی

گوغازگی واژه‌ای است که در متون فارسی قدیمی و ادبی به کار رفته و به معنای بیکاری، تنبلی، کاهلی و سستی در انجام کارها است. این واژه بیشتر برای توصیف حالتی به کار می‌رود که فرد از انجام وظایف و مسئولیت‌هایش شانه خالی می‌کند، به کار و تلاش نمی‌پردازد و به نوعی تنبلی و فرار از مسئولیت را نشان می‌دهد.

ریشه و کاربرد واژه

گوغازگی از نظر ساختاری به نظر می‌رسد از ترکیبات یا لهجه‌های قدیمی فارسی باشد که معنای وضعیت بی‌تحرکی و بی‌کفایتی در انجام کار را می‌رساند. در ادبیات، این واژه به طور استعاری و گاهی به صورت نکوهش‌آمیز برای بیان وضعیتی به کار رفته که فرد یا گروهی به جای تلاش و کوشش، دست روی دست گذاشته و تنبل است.

تفاوت با کلمات مشابه

در حالی که بیکاری صرفاً به عدم اشتغال یا نداشتن کار اشاره دارد، گوغازگی بار معنایی کاهلی و تنبلی همراه با کوتاهی در انجام وظایف را نیز دارد. به عبارت دیگر، گوغازگی فقط نبود کار نیست، بلکه به نوعی سستی و بی‌انگیزگی در کار کردن هم اشاره دارد.

لغت نامه دهخدا

گوغازگی. [ زَ / زِ ] ( حامص ) بیکاری. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ). کاهلی:
ای بت خیز کیر آخر تا کی از گوغازگی
تا چون من صاحب نیابی سخت گیر و چاپلوس ( کذا ).طیان ( فرهنگ اسدی ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان استخاره کن استخاره کن فال قهوه فال قهوه فال ای چینگ فال ای چینگ