گوغازگی واژهای است که در متون فارسی قدیمی و ادبی به کار رفته و به معنای بیکاری، تنبلی، کاهلی و سستی در انجام کارها است. این واژه بیشتر برای توصیف حالتی به کار میرود که فرد از انجام وظایف و مسئولیتهایش شانه خالی میکند، به کار و تلاش نمیپردازد و به نوعی تنبلی و فرار از مسئولیت را نشان میدهد.
ریشه و کاربرد واژه
گوغازگی از نظر ساختاری به نظر میرسد از ترکیبات یا لهجههای قدیمی فارسی باشد که معنای وضعیت بیتحرکی و بیکفایتی در انجام کار را میرساند. در ادبیات، این واژه به طور استعاری و گاهی به صورت نکوهشآمیز برای بیان وضعیتی به کار رفته که فرد یا گروهی به جای تلاش و کوشش، دست روی دست گذاشته و تنبل است.
تفاوت با کلمات مشابه
در حالی که بیکاری صرفاً به عدم اشتغال یا نداشتن کار اشاره دارد، گوغازگی بار معنایی کاهلی و تنبلی همراه با کوتاهی در انجام وظایف را نیز دارد. به عبارت دیگر، گوغازگی فقط نبود کار نیست، بلکه به نوعی سستی و بیانگیزگی در کار کردن هم اشاره دارد.