گوریده

گوریده

کلمه گوریده در لغت‌نامه‌ها به معنای «ژولیده»، «آشفته» و «درهم و برهم» آمده است، مخصوصاً در توصیف چیزی که نظم و ترتیبش از بین رفته است، مانند موی ژولیده یا ریسمانی که گره خورده باشد.

وقتی می‌گویند چیزی «گوریده» است، منظور این است که تمیز و مرتب نیست، اجزایش در هم تنیده یا نامنظم شده‌اند. این واژه بیشتر در توصیفات بصری و موئی به کار می‌رود، مثلاً موی بی‌نظم، ریسمانی گره‌خورده یا ابریشم در هم پیچیده.

در عبارت «بهم گوریدن»، معنای ترکیبی این است که اجزا به هم آمیخته و چنان در هم رفته‌اند که جدا کردنشان دشوار می‌شود. مثلاً در هم بودن نخ‌ها یا وسایل مختلفی که با هم درگیر شده‌اند، «بهم گوریده» خوانده می‌شوند.

لغت نامه دهخدا

گوریده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ) ژولیده. آشفته. درهم و برهم، چنانکه موی یا ریسمان و ابریشم و جز آن. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

(دَ یا دِ ) (اِمف ) آشفته، درهم و برهم.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آشفته درهم و برهم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گولاخ
گولاخ
چهارپایان
چهارپایان
لوتی
لوتی
کردار
کردار