گشنه کان

لغت نامه دهخدا

گشنه کان. [ گ ُ ن َ ] ( اِخ ) قریه ای است یک فرسنگی مغرب اصطهبانات. ( فارسنامه ناصری ).
گشنه کان.[ گ ُ ن َ ] ( اِخ ) پنج فرسنگی مشرق شیراز محصول شتوی آن دیمی است و صیفی آن از آب چاه اندک شور و تنباکوی آن شهرتی دارد. ( فارسنامه ناصری گفتار دوم ص 194 ).

فرهنگ فارسی

پنج فرسنگی مشرق شیراز است محصول شتوی آن دیمی است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال آرزو فال آرزو فال فنجان فال فنجان فال مارگاریتا فال مارگاریتا