کهکب

لغت نامه دهخدا

کهکب. [ ک َ ک َ ] ( ع اِ ) بادنجان. ( بحر الجواهر ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). مثل کهکم است. بادنجان. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

بادنجان ٠ مثل کهکم است ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دانش آموز
دانش آموز
سلیقه
سلیقه
سنی چوخ ایستیرم
سنی چوخ ایستیرم
ممنون
ممنون