کردنگل

لغت نامه دهخدا

کردنگل. [ ک َ دَ گ َ ] ( ص ) دیوث. || ابله. || بی اندام. ( برهان ) ( آنندراج ). کرتنکلا در تداول مردم قزوین. رجوع به کردنگ شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - ابله احمق. ۲ - بد هیکل بی اندام. ۳ - دیوث قلتبان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چیپ
چیپ
مفتوح
مفتوح
عاری
عاری
گولاخ
گولاخ