کر کردن

لغت نامه دهخدا

کر کردن. [ ک َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اصمام. ( ترجمان القرآن ) ( تاج المصادر ). صَخ. ( تاج المصادر ):
بانگ زله کر خواهد کرد گوش
هیچ ناساید به گرما از خروش.رودکی.ای امتی که ملعون دجال کر کرد
گوش شما ز بس چَلَب و گونه گون شغب.ناصرخسرو.خاموش تو که گوش خرد کر کرد
بر زیر و بم ز حنجره مؤذنش.ناصرخسرو.
کر کردن.[ ک ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول مردم گیلان، کره کردن. بچه های بسیار تولید کردن. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بچه های بسیار تولید کردن.
اصمام. صخ

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
هول یعنی چه؟
هول یعنی چه؟
دودول یعنی چه؟
دودول یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز