واعر

لغت نامه دهخدا

واعر. [ ع ِ ] ( ع ص ) صعب. ( اقرب الموارد ). دشوار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سخت و مشکل. ( ناظم الاطباء ).
- جبل واعر؛ کوه سخت.
- مطلب واعر؛ مطلب دشوار. ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

صعب دشوار. سخت و مشکل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال قهوه فال قهوه فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال اعداد فال اعداد