نکران

لغت نامه دهخدا

نکران. [ن َ ] ( ع ص، از اتباع ) از اتباع سَکْران است: رجل سَکْران نَکْران. ( ناظم الاطباء ). رجوع به سکران شود.
نکران. [ ن ُ ] ( ع اِمص ) جحود. ( منتهی الارب ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
جنده
جنده
لحظه
لحظه
داشاق
داشاق
گرایش
گرایش