ناشنوائی

لغت نامه دهخدا

ناشنوائی. [ ش ِ ن َ ] ( حامص مرکب ) کری. ( ناظم الاطباء ). کر بودن. شنوا نبودن. || بی میلی به شنیدن. ( ناظم الاطباء ). مایل بشنیدن نبودن. نپذیرفتن. قبول نکردن. اطاعت نکردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گوت
گوت
مابه التفاوت
مابه التفاوت
شکوه
شکوه
فال امروز
فال امروز