لغت نامه دهخدا میگک. [ م َ گ َ ] ( اِ مصغر ) ( از میگ + ک تصغیر ) میگ خرد. ملخ کوچک. ( یادداشت مؤلف ). ملخ صحرائی خرد: احمدا پیش سلیمان می برد پای ملخ هرکه پیش اطعمه تحسین میگک میکند.احمد اطعمه.و رجوع به میگ شود.