میموم

لغت نامه دهخدا

میموم. [ م َ مو ] ( ع ص ) به دریا انداخته شده. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). رجل میموم؛ مرد به دریا انداخته شده. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

بدر یا انداخته شده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لز
لز
چیره
چیره
اوشاخ
اوشاخ
دیکته
دیکته