منملص

در لغت‌نامه‌ها و منابع واژه‌شناختی زبان فارسی، واژه‌ی مُمْلَص به‌صورت ترکیبی از حروف میم، میم، لام و صاد ثبت گردیده است. این کلمه از ریشه‌ی ثلاثی مجرد است و در قالب وزن مُفعَل صرف شده است. ازلحاظ معناشناسی، این واژه به حالت رها شده و رسته اشاره دارد. این معنا در فرهنگ معتبر ناظم‌الاطباء نیز تأیید شده و بر وضعیت کسی یا چیزی دلالت می‌کند که از قید یا پیوندی خاص، آزاد و منفک گشته است. کاربرد این واژه در متون کهن و ادبیات کلاسیک فارسی مشاهده می‌شود و امروزه کمتر در گفتار روزمره مورد استفاده قرار می‌گیرد. با این‌ حال، شناخت آن برای درک متون تاریخی و کهن و نیز حفظ گنجینه‌ی غنی زبان فارسی حائز اهمیت است.

لغت نامه دهخدا

منملص. [م ُ م َ ل ِ ] ( ع ص ) رسته و رها شده. ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ترکش
ترکش
خفن
خفن
هیز
هیز
حدس
حدس