ملیخ

لغت نامه دهخدا

ملیخ. [ م َ ] ( ع ص )تباه و سست و بیمزه از گوشت و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). فاسد و تباه. ( ناظم الاطباء ). فاسد. و گفته شده هر طعام فاسد را ملیخ گویند. ( از اقرب الموارد ). || گشن اشتر که ناقه را آبستن نکند و هو کالعقیم من الرجال. ج، املخة. ( مهذب الاسماء ). گشن دیر باردارکننده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || سست و ضعیف. ( ناظم الاطباء ). ضعیف. ( اقرب الموارد ). || بیمزه. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || مردی که رغبتی به ملاقات و مجالست با دیگران و گفت وشنود با آنان را نداشته باشد. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

تباه و سست و بیمزه از گوشت و جز آن. فاسد و گفته شده هر طعام فاسد را ملیخ گویند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
معلق یعنی چه؟
معلق یعنی چه؟
نمایان یعنی چه؟
نمایان یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز