مغتمض

لغت نامه دهخدا

مغتمض. [ م ُ ت َ م ِ ] ( ع ص ) غنوده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). خواب آلوده. ( ناظم الاطباء ). || اغماض کننده و چشم پوشنده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
باایمان
باایمان
ارق ملی
ارق ملی
هیت
هیت
داشاق
داشاق