مشرونتن

لغت نامه دهخدا

مشرونتن. [م َ ن َ ت َ ] ( هزوارش، مص ) به لغت زند و پازند به معنی چیدن باشد و مشرونمی یعنی می چینم و مشرونید یعنی بچینید. ( برهان ) ( آنندراج ). چیدن. ( ناظم الاطباء ). هزوارش «مشرونیتن » و «مشرونتن »، پهلوی «چیتن » ( چیدن ). ( حاشیه برهان چ معین ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چسی
چسی
معشوق
معشوق
آراست
آراست
قرین رحمت
قرین رحمت