مشاکله، یکی از آرایههای ادبی بدیع است که ریشه در زیباییشناسی زبان و ایجاد هماهنگی صوتی و شکلی میان اجزای کلام دارد. در لغت، واژه مشاکله به معنای همشکل بودن و همسان بودن اشاره دارد. در اصطلاح فن بدیع، این مفهوم معنایی دقیقتر مییابد و عبارت است از آنکه یک لفظ در ساختار نحوی و آوایی جملهای خاص، بهگونهای بهکار رود که با الفاظ مجاور یا کلمات پیشین و پسین خود، نهایت شباهت شکلی یا ساختاری را برقرار سازد. این صنعت، با هدف تقویت موسیقی درونی کلام و ایجاد یک ریتم خاص در خوانش متن، مورد استفاده قرار میگیرد و بر تقارن و تجانس الفاظ تأکید دارد.
کارکرد اصلی مشاکله، ایجاد موسیقی کلامی و تأثیرگذاری بیشتر بر ذهن مخاطب از طریق تکرار ساختارهای آوایی یا صرفی است. این تکنیک اغلب با استفاده از جناس تام یا ناقص، سجع، یا تکرار یک وزن عروضی خاص در کلمات پیوسته حاصل میشود. به عبارت دیگر، شاعر یا نویسنده با آگاهی کامل، کلماتی را در کنار هم مینشاند که از حیث حروف، حرکات، یا ساختار دستوری، قرین یکدیگر باشند. این همشکلی ظاهری، زمینهساز انسجام و پیوستگی معنایی نیز میگردد، چرا که گوش شنونده بهصورت ناخودآگاه مجذوب این تقارن لفظی شده و درک عمیقتری از پیام منتقلشده پیدا میکند.