مرتخی

لغت نامه دهخدا

مرتخی. [ م ُ ت َ ] ( ع ص )سست شده. نرم گشته. سست و از کار افتاده:
مفاصل مرتخی و دست عاطل
به از سرپنجگی و زور باطل.سعدی.رجوع به رخو شود.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
علت یعنی چه؟
علت یعنی چه؟
اسرار کردن یعنی چه؟
اسرار کردن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز