محترب

لغت نامه دهخدا

محترب. [ م ُ ت َ رِ ] ( ع ص ) آتش کارزار را روشن کننده. ( از اقرب الموارد ). با یکدیگر کارزارکننده. ( آنندراج ). مشغول به کارزار با همدیگر. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تکه
تکه
سعادت
سعادت
چوخ
چوخ
استیصال
استیصال