مبلوع

لغت نامه دهخدا

مبلوع. [ م َ ] ( ع ص ) چیز فروبرده و فروخورده. ( آنندراج ). فروبرده شده و بلعشده. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). بلعشده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || عنبر مبلوع؛ قسمی عنبر پست. عنبر ردی. نوعی ردی از عنبر. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
حلما یعنی چه؟
حلما یعنی چه؟
خفت یعنی چه؟
خفت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز