لیاق

لغت نامه دهخدا

لیاق. [ ل ِ ] ( ع اِ ) شعله آتش. ( منتهی الارب ). || آب دوات. ( مهذب الاسماء ).
لیاق. [ ل َ ] ( ع اِمص ) پایداری و ثبات در امور و همیشگی بودن در آن. || ( اِ ) چراگاه و منه: ما بالارض لیاق ٌ؛ یعنی چراگاهی نیست در آن. ( منتهی الارب ). مرتع. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ فارسی

شعله آتش. یا آب دوات
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال مکعب فال مکعب فال ورق فال ورق استخاره کن استخاره کن