لغت نامه دهخدا
لشکرشکار. [ ل َ ک َ ش ِ ] ( نف مرکب ) لشکرشکر. شکارکننده و شکننده سپاه.
لشکرشکار. [ ل َ ک َ ش ِ ] ( نف مرکب ) لشکرشکر. شکارکننده و شکننده سپاه.
لشکر شکارنده، درهم شکنندۀ لشکر، لشکرشکن.
( صفت ) لشکر شکن مغلوب کنند. سپاه.
لشکر+شکار ‹لشکرشکر› [قدیمی]
لشکر شکارنده؛ درهم شکنندۀ لشکر؛ لشکرشکن.