لشتنی

واژه‌ی لِشْتِنی که در متون کهن فارسی به کار رفته است، از ریشه‌ی لِشْتَن به معنای لیسیدن گرفته شده و به صورت صفت مفعولی به کار می‌رود. این واژه به معنای چیزی که شایسته و درخور لیسیده شدن باشد، است و در متون قدیمی برای اشاره به موادی به کار می‌رفته که قابلیت لیسیده شدن را داشته‌اند. در حوزه‌ی دستور زبان، این کلمه به عنوان صفت نسبی ساخته شده و در جایگاه توصیف چیزی قرار می‌گیرد که عمل «لشتن» بر آن قابل اعمال است. کاربرد این واژه در ادبیات کلاسیک فارسی، گواه غنای زبان فارسی و توانایی آن در ساخت واژگان دقیق برای بیان مفاهیم گوناگون است. امروزه اگرچه استفاده از این واژه در گفتار و نوشتار روزمره بسیار کم‌یاب شده است، ولی شناخت و بررسی آن برای درک بهتر متون کهن و حفظ میراث زبانی ضروری به نظر می‌رسد. چنین واژه‌هایی گنجینه‌ای از تاریخ و فرهنگ زبان فارسی را در خود نگه داشته‌اند که شایسته‌ی توجه و پژوهش هستند.

لغت نامه دهخدا

لشتنی. [ ل ِ ت َ ] ( ص لیاقت ) درخور لشتن. لیسیدنی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
حدس
حدس
باری
باری
همپایه
همپایه
خنیاگر
خنیاگر