لشبونه

لغت نامه دهخدا

لشبونه. [ ل ِ ن َ ] ( اِخ ) لیسبن پایتخت کشور پرتقال. رجوع به لیسبن شود. یاقوت در معجم البلدان گوید: لشبونة... و یقال اُشبونه بالالف، هی مدینة بالاندلس یتصل عملها باعمال شنترین و هی مدینة قدیمة قریبةمن البحر غربی قرطبة و فی جبالها البزاة الخلص و لعسلها فضل علی کل عسل الذی بالاندلس یسمی اللاذرنی یشبه السکر بحیث انه یلف فی خرقة فلایلونها و هی مبنیة علی نهر تاجه والبحر قریب منها و بهامعدن التبر الخالص و یوجد بساحلها العنبر الفائق و قد ملکها الافرنج فی سنة 537 و هی فیما احسب فی ایدیهم الی الاَّن - انتهی. صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: نامی است که اعراب لیسبن پایتخت پرتقال را داده اند و اشبونه نیز گویند.

فرهنگ فارسی

پرتقا پایتخت و بندر مهم کشور پرتقال در مصب رود [ تاج ] در کنار اقیانوس اطلس ۸۲۹/٠٠٠ سکنه. مرکز بازرگانی و صنایع. کتابخانه ها و موزه ها کاخها و کلیساهای قدیمی. این شهر بسال ۱۷۷۵ م. بر اثر زلزله خراب شد و دوباره از روی نقشه منظمی بوسیله [ پومبال ] از نو ساخته شد.
لیسبن پایتخت کشور پرتقال
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
روز جاری
روز جاری
خاطرات
خاطرات
باوانم
باوانم
کص
کص